شب یلدا و آداب و رسوم کهن آن انقدر بین ما ایرانی ها محترم و عزیز است که دوست داریم این رسم دوست داشتنی را نسل به نسل به کودکان خود منتقل کنیم . این است که با معملین و اولیا دانش اموزان با تعیین موضوع انشا شب یلدا و یا کاردستی و نقاشی در مورد ان تلاش میکنند کودکان را به معانی و مفاهیم و فسفله رسم و روسوم شب چله آشنا کنند ما هم در دلبرانه برای کمک به دانش آموزان و اولیا آنها مجموعه چندیدن انشا از ساده تا دشوار برای پایه های مختلف تحصیلی آماده کرده ایم ( هم به زبان فارسی هم انگلیسی ) که تقدیم میکنیم امیدواریم اگر در مورد این مطالب موضوعی به نظر شما رسید با ما در میان بگذارید.

انشا ادبی در مورد شب یلدا برای پایه های مختلف

انشا-شب-یلدا-۱

انشا شب یلدا شماره یک 

موضوع انشا شب یلدا : خاطرات شب یلدا - شب یلدا خود را چگونه گذراندید؟

مناسب پایه تحصیلی : سوم چهارم پنجم ششم 

قالب انشا: ساده و کودکانه 

مقدمه :

من شب یلدا را دوست دارم و به من در این شب خیلی خوش میگذرد

و میخواهم در مورد این که شب یلدا چه کارهایی انجام میدهیم برای شما انشا بنویسیم .

 متن انشا: 

من دوست دارم با بچه ها بازی کنم و با آنها بخندم و شاد باشم

به همین خاطر مهمانی ها را خیلی دوست دارم مثل شب یلدا و عید دیدنی که همه فامیل دور هم جمع میشوند.

اینطوری هم پدر و مادر ها دور هم جمع میشوند و با هم صحبت میکنند و میخندند

و هم ما بچه ها میتوانیم با هم بازی کنیم .

بعضی وقت ها بزرگتر ها مثلا مادر بزرگ یا پدر بزرگ برای ما بچه ها قصه و خاطره تعریف میکنند.

و به ما خوراکی های خوشمزه تعارف میکنند .

مثلا به ما انار دانه شده و هندانه و آجیل و شیرینی و شکلات میدهند .

بعضی وقت ها ما بچه ها انقدر خوراکی های خوشمزه در شب یلدا میخوریم که دلمان درد میگیرد.

من شب های یلدا خیلی به یاد کسانی میافتم که فقیر هستند و نمیتوانند از میوه ها و آجیل خوشمزه شب یلدا برای کودکان خود بخرند.

ول دلم خیلی برای بچه هایی که مثل ما در شب یلدا خوشحال باشند و بخندند میگیرد.

من دوست دارم وقتی بزرگتر شدم به همه بچه های فقیر کمک کنم و برای آنها لباس و خوارکی خوشمزه بخریم تا آنها هم شاد باشند.

یلدا اولین شب زمستان است و زمستان چون خیلی سرد است ما باید حواسمان به بچه های فقیر و بیمار باشد.

نباید خودمان چند دست لباس داشته باشیم ولی بچه های فقیر هیچ لباس گرمی نداشته باشند.

نتیجه گیری :

خوب است حالا که شب یلدا میشود و ما به خاطر این همه نعمت خدا شکرگزار هستیم به یاد کودکان فقیر باشیم و به آنان کمک کنیم .

تا خداوند از ما راضی باشد و همیشه به ما نعمت های خوب بدهد. این بود انشای من در مورد شب یلدا

انشا در مورد شب یلدا ساده

انشا شب یلدا (۱)

انشا شب یلدا شماره دو 

موضوع انشا شب یلدا : انشا و تحقیق در مورد شب یلدا به زبان انگلیسی و آداب و رسوم آن

مناسب پایه تحصیلی : پایه های ششم و هفتم به بالا

قالب انشا: تحقیق به زبان انگلیسی در مورد شب یلدا 

مقدمه :

'The sight of you each morning is a New Year

Any night of your departure is the eve of Yalda'

(Sa'adi)

به روی تو هر بامداد نوروزیست

شب فراق تو هر شب که هست یلداییست

(سعدی)

Yalda, a 5000-year-old Night

‘Shab-e Yalda’, also known as ‘Shab-e chelleh’, (in English: Yalda Night) celebrated on December 21st or 22nd has great significance in the Iranian calendar. It was one of the most important celebrations in ancient Iran 5,000 years ago and continues to be celebrated to this day. It is the eve of the birth of Mithra, the Sun god, who symbolized light, goodness and strength on earth. Shab-e Yalda is a time of joy.

یلدا، شبی به بلندای 5000 سال

شب یلدا، یا شب چله، که هر ساله در شب اول دی ماه، 21 یا 22 دسامبر، جشن گرفته می شود، از جایگاه ویژه ای در گاهنامه ایرانی برخوردار است. این جشن یکی از ارزشمندترین جشن های ایران باستان، از 5000 سال پیش بوده و هم چنان جشن گرفته می شود. شب یلدا شب پیش از زادروز میترا، خدای خورشید (مهر)، می باشد که نماد روشنایی، خوبی، و نیرو روی زمین است. شب یلدا شبی است برای شادمانی.

Yalda is a Syriac word meaning birth. Iranians used the term ‘yalda’ specifically with reference to the birth of Mithra. As the longest night of the year, the Eve of Yalda (Shab-e Yalda) is also a turning point, after which the days grow longer. In ancient times it symbolized the triumph of the Sun god over the powers of darkness.

یلدا واژه ای سریانی به معنای زادروز است. ایرانیان این واژه را به طور ویژه به خاطر زادروز میترا به کار برده اند. شب یلدا، که بلند ترین شب سال نیز می باشد، یک نقطه چرخش است که پس از آن روزها بلندتر می شوند. در زمان های قدیم، همین بلندتر شدن روزها نشان از پیروزی خدای خورشید بر نیروهای اهریمنی بود.

On Shab-e Yalda, families gather at the house of parents or grandparents to spend the night eating delicious foods, nuts, fruits, and reading Hafez poems. In some areas it is believed that forty varieties of edibles should be served during the ceremony of the night of Chelleh. During Shab-e Yalda, fruits such as watermelon and pomegranates; and nuts like pistachio, almond, walnut, and dried seeds are served.

در شب یلدا، خویشاوندان در خانه پدر و مادر یا پدربزرگ و مادربزرگ گرد هم می آیند تا شب را به خوردن خوراکی های دل پذیر، آجیل، میوه، و خواندن سروده های حافظ بگذراندد. در برخی از شهرها و روستاها، این باور هست که باید چهل گونه خوراکی در جشن شب چله برای پذیرایی از مهمان ها آماده شده باشد. در شب یلدا با میوه هایی هم چون هندوانه و انار؛ و آجیل هایی چون پسته، بادام، گردو، و دیگر دانه های خشکبار پذیرایی می شود.

After dinner the older individuals entertain the others by telling them tales and anecdotes. Another favorite and prevalent pastime of the night of Chelleh is divination by the Dīvān of Hafez (fāl-e Hafez). Shab-e Yalda is a good opportunity to be with family members and friends, refresh old friendships and mend strained relations.

پس از شام، بزرگترها دیگران را با گفتن داستان ها و افسانه های کهن سرگرم می کنند. یکی دیگر از سرگرمی های رایج و برگزیده شب چله گرفتن فال از دیوان حافظ است. شب یلدا فرصت مناسبی برای گرد هم آمدن در کنار دوستان و خانواده، تازه کردن دوستی های کهن و بهبود دادن وابستگی های خویشاوندی است.

Because Shab-e Yalda is the longest and darkest night, it has come to symbolize many things in Persian poetry; separation from a loved one, loneliness and waiting. After Shab-e Yalda a transformation takes place - the waiting is over, light shines and goodness prevails.

شب یلدا بلندترین و تاریک ترین شب سال است، و از همین رو نماد چیزهای بسیاری در سروده های پارسی است؛ هم چون جدایی از یار، تنهایی و چشم به راه بودن. پس از شب یلدا، همه چیز دگرگون می شود (چشم به راه بودن به پایان می رسد و خوبی بر تاریکی چیره می شود).

نتیجه گیری :

longest night of the year will meet the sun and the warm kiss upon

for life when everything freezes. happy Yalda

بلندترین شب سال هم خورشید را ملاقات خواهد کرد و این یعنی

بوسه گرم خداوند بر صورت زندگی وقتی همه چیز یخ می زند. یلدا مبارک

گردآوری و بازنشر این انشا از دهکده زبان

انشا شب یلدا (۵)

انشا شب یلدا شماره سه

موضوع انشا شب یلدا : متن توصیفی ادبی شب یلدا 

مناسب پایه تحصیلی : ششم هفتم هشتم نهم دهم یازدهم

قالب انشا: متن ادبی توصیفی برای شب یلدا

مقدمه :

به نام خداوندی که دل ها را به هم نزدیک و مانوس میکند انشای خود را درمورد شیرینی و زیبایی شب یلدا آغاز میکنم که هر سال بهانه ای میشود برای در کنار هم بودن ما.

یلدا می آید شبى که در آن انار محبت دانه مى شود

و سرخى عشق و عاطفه، نثار کاسه هاى لبریز از شوق ما؛

شبى که طراوت هندوانه هاى تازه تابستان به سرماى دستان زمستان هدیه مى شود

و داغى نگاه هاى زیباى بزرگ ترها در چشمان کودکان اوج مى گیرد و بالا مى رود.

در ازدحام بشقاب هاى کوچک بلور، شیرینى صمیمیت ها و یکدلى ها، تقسیم مى شود

و کام هاى همه را شیرین مى کند.

یلداى طولانى سال، بهترین مجال براى نیم نگاهى کوتاه به لحظه هاست؛

لحظه هایى که در سرعت عبور، خلاصه مى شوند و مى گذرند

و این گذشتن، بهترین پیام براى زیبا زیستن ماست؛

زیرا شیرینى در کنار هم بودن لبخندهاى امروز،

هزار بار بهتر از اشک حسرت ریختن بر مزار جدایى هاى فرداست.

یلدا بهانه اى است،

بهانه اى، تا ما از فرمان کانال هاى پر پیچ و خم سیم هاى ارتباطات بگذریم

و لحظه هاى قشنگ با هم بودن را به هیجان سریال هاى زندگى شیشه اى، بدل نکنیم.

نتیجه گیری :

یلدا نه به سرخی هندانه هایش زیبایی یافته است نه به شیرینی دانه های اناری ، یلدا شیرین است و زیبا چون کنار هم قرار گرفتن ما مثل کنار هم گرفتن دانه های یاقوت انار زیبا و دل انگیز است . یلدایتان از بودن درک نار عزیزانتان شیرین باد.

انشا شب یلدا (۹)

انشا شب یلدا شماره چهار

موضوع انشا شب یلدا : در مورد آداب و رسوم کهن شب یلدا چه میدانید؟

مناسب پایه تحصیلی : هفتم و هشتم به بالا

قالب انشا: تحقیق و انشا

مقدمه :

ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می مانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم می دارند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیهٔ آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رخت خواب روند و لختی بیاسایند.

در آیین کهن، بنابر یک سنت دیرینه آیین مهر شاهان ایرانی در روز اول دی ماه تاج و تخت شاهی را بر زمین می گذاشتند و با جامه ای سپید به صحرا می رفتند و بر فرشی سپید می نشستند. دربان ها و نگهبانان کاخ شاهی و همهٔ برده ها و خدمت کاران در سطح شهر آزاد شده و به سان دیگران زندگی می کردند. رئیس و مرئوس، پادشاه و مردم عادی همگی یکسان بودند. البته درستی این امر تایید نشده و شاید افسانه ای بیش نباشد.

ایرانیان در این شب باقی مانده میوه هایی را که انبار کرده بودند به همراه خشکبار و تنقلات می خوردند و دور هم گرد هیزم افروخته می نشستند تا سپیده دم بشارت روشنایی دهد زیرا به زعم آنان در این شب تاریکی و سیاهی در اوج خود است. جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می شود. متل گویی که نوعی شعرخوانی و داستان خوانی است در قدیم اجرا می شده است به این صورت که خانواده ها در این شب گرد می آمدند و پیرترها برای همه قصه تعریف می کردند.

آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند، این میوه ها که اغلب دانه های زیادی دارند، نوعی جادوی سرایتی محسوب می شوند که انسان ها با توسل به برکت خیزی و پردانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکت آور می کنند و نیروی باروی را در خویش افزایش می دهند و همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشید در شب به شمار می روند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آینده گویی می کنند.

انشا درباره شب یلدا برای کودکان

انشا شب یلدا (۱۰)

انشا شب یلدا شماره پنج

موضوع انشا شب یلدا : انشا کوتاه در مورد دورهم بودن شب یلدا

مناسب پایه تحصیلی : ششم هفتم هشتم نهم

قالب انشا: ادبی - زبان ساده

مقدمه :

زمانی قرار بود تکنولوژی زندگی را ساده تر کند، رفاه را بیشتر کند و وقت بیشتری به ما بدهد اما در حقیقت با ما کاری کرده است که دیگر حتی برای خودمان وقت نداریم چه برسد به عزیزان و اطرفیانمان ، نه برای بزرگترهایی که رنج بزرگ کردن ما را متحمل شده اند نه برای کوچکترهایی که عاشقاشان هستیم. این است که در این آشفته بازار و دویدن های هر روزه در پی هیچ ، یلدا یک فرصت شیرین است برای دورهم بودن و من انشای خود را در اینباره آغاز میکنم.

یلدا، بهانه اى است تا پندها و تجربه هاى ارزشمند پدربزرگ ها و مادربزرگ هایى را

که در پس وقت نداشتن ها و بى حوصلگى هاى کوچک ترها مدفون مانده اند، زنده کنیم.

یلدا، مجالى است براى تکرار هر آنچه روزگارى، سرمشق خوبى هایمان بوده اند

و امروز بر روى طاقچه عادت هایمان غبار مى گیرند و فراموش مى شوند.

مجالى است براى دیدن عزیزانى که تصویر و صدایشان در پس مشغله هاى زندگى رنگ باخته اند.

مجالى است براى نشستن لبخند بر لبان کودکان، در آغوش پر مهر بزرگ ترها.یلدا مجالى است؛

مجالى براى من، مجالى براى تو، تا همگى، لحظه هاى شیرین با هم بودن را تجربه کنیم.

نتیجه گیری :

یلدا را دریابید که شاید اگر این رسوم را نیز به دست فراموشی بسپاریم فرزندان و نوه های ما هرگز معنی خنده های عمیق جمعی ، بازی های دور همی ، خاطره گویی و خاطره شنیدن و اهمیت و احترام به بزرگتر ها را درک نکنند  یلدا را دریابیم چون با هم بودن غنیمتی که تا از دست نرود قدر آن را نخواهیم فهمید .

انشا درباره شب یلدا به زبان ادبی

انشا شب یلدا (۳)

انشا شب یلدا شماره شش

موضوع انشا شب یلدا : انشا ادبی در مورد شب یلدا

مناسب پایه تحصیلی : هشتم نهم دهم یازدهم

قالب انشا: ادبی توصیفی

شب یلدا آخرین شب پاییز است. یلدا می آید و ثانیه ای دیرتر از شب های گذشته به پایان می رسد تا لحظه ای را مشغول خداحافظی با پاییزش شود.

مردم شهر هم در این شب به یادماندنی پاییز، در کنار خانواده شان گرم صحبت و میهمانی هایشان می شوند تا همراه یلدا، با آخرین شب پاییز وداع کنند. پاییز تمام می شود اما دانه های درخشان انار، بوی تازگی می دهند و هندوانه های قاچ خورده ای که میهمان لبخندهای شب نشینی می شوند. شب یلدا اگرچه سرد است، اما چنان دل را به یک دورهمی زیبا، گرم می کند تا آنقدر غرق شادی شویم که به یک باره نظاره گر قدوم سرد زمستان باشیم.

زمان بسیار سریع می گذرد. یلدا هر چقدر هم طولانی باشد بالاخره به پایان خواهد رسید و جایش را به زمستان خواهد داد.ما در شب یلدا در کنار خانواده و دوستانمان گرم گفت و گو و شادمانی هستیم آنقدر بحث هایمان گرم می شوند که حساب زمان از دستمان می رود! چه شب یلدا و چه شب های دیگر، اگر مملو از عشق و محبت باشد شبی به یادماندنی و خاطره انگیز خواهد شد.

کتاب شعر حافظ هم در شب یلدا، زیبایی بخش دورهیمان می شود و شعرهای دلنشین آن، فرح بخش روحمان. خوش تر از تمام اینها، گوش سپردن به سخنان نغز و شیرین بزرگترهایمان است که با خاطرات زیبایشان فضای خانه را دوست داشتنی تر می کنند.

نتیجه گیری :

پاییز، فصل برگ ریزان، فصل زیبای خداست و شب آخرش، یلدا، پایان خوش آن است. و دیگر خواب عمیق درختان ادامه خواهد داشت تا آنکه زمستان هم جای خود را به بهار دهد و سرسبزی و نشاط، همه جا را فرا گیرد. پاییز، با برگ های رقصان زرد و نارنجی اش نشانگر آنست که هر فصلی از فصول خدا رنگ خاص خودش را دارد و زیباست.و چه زیباست که با جشن شب یلدا هم با شکر گذاری نعمت زیبایی های پاییز خود را به میهمانی پر نعمت و چشم نواز زمستان خداوند دعوت کنیم.

انشا در مورد شب یلدا با مقدمه و نتیجه گیری

انشا شب یلدا (۸)

انشا شب یلدا شماره هفت

موضوع انشا شب یلدا : خاطرات شب یلدا کودکی

مناسب پایه تحصیلی : هشتم نهم دهم یازدهم

قالب انشا: خاطره گویی 

مقدمه :

شب یلدا های کودکی رنگ و بوی دیگری داشت درست مثل عید های کودکی ، ماه رمضان های کودکی ، اول مهر های کودکی ...

درست است که بچگی به همه چیز رنگ و بوی شیرینی میدهد ولی شیرینی شب یلدا ریشه های دیگری هم دارد که در این انشا به آن خواهیم پرداخت.

تابه حال از خود پرسیده‌اید که چرا شیرینی شب یلدای دوران کودکی را هنوز با خود دارید؟ هنوز تک تک داستانهای پدربزرگان و بزرگ فامیل را ازبر هستید؟ داستانهایی که دور کرسی گفته می‌شد و میوه این محفل تنها هندوانه‌ و سیبی بود که مادربزرگ‌ها از تابستان در صندوقچه نگه داشته بودند و آجیلش گردو و قیصی‌ها(زردآلوی پیوندی) خشک مانده از تابستان بود؟ هنوز شیرینی آن در کامها هست، همه اینها ساده بودند و بی‌پیرایه.

ساده‌بودن این محفل‌ها دلیل شیرینی و ماندگاری شبهای یلدای سالیان پیش است، اما این سادگی این روزها رنگ باخته است، تجملات به شبهای یلدا هم وارد شده و از این شبها تنها خاطرات گرانی در ذهن‌ها می‌ماند.

شب چله محفلی بود، برای حلقه ای رندانه و باب طنازی که خنده را چهره به چهره در بین کرسی نشینان توزیع می کرد.

صفت خنده رویی ،در این جمع به همه نسبت داده می شد و صورت های سرخ سرما زده با نیم خنده های دندانه دار، بسان انارهای ترک خورده مجمر وسط کرسی بودند.

اما پای تلویزیون که به وسط آمد،قصه ها و متل های مادر بزرگ و شاهنامه خوانی پدر بزرگ کنار کشیدند و صحفه های لامپی، هر کدام به وسع شان،جمع های کرسی نشینی را کاهش دادند.

بعد از تلویزیون ها، سرفه های گاه و بی گاه تلفن همراه هم در وسط حرف بزرگترها دور کرسی افتاد تا صدا به صدا نرسد و بچه ها،به جای شاهنامه به مسیج بازی و پیامک فرستادن بسنده کردند.

حالا نیز برای برخی از جوان ها، تمام شادباش های شب چله تنها به یک پیامک ختم شده است و این جمع بودن ها در چند، کلمه احساسی پیامکی خلاصه می شود،تازه اگر زبان فارسی پاس داشته شده باشد و کلمات،نصف و نیمه به دست مخاطب نرسیده باشد.

نتیجه گیری :

بیاد داشته باشید که حتی طولانی ترین شب نیز به خورشید می رسه. همه لحظه های پایانی پاییزتان پر از خش خش آرزوهای قشنگ

انشا شب یلدا (۴)

انشا شب یلدا شماره هشت

موضوع انشا شب یلدا : آداب و رسوم شب یلدا چیست ؟ در شب یلدا چه کارهایی باید انجام دهیم ؟

مناسب پایه تحصیلی : هفتم به بالا

قالب انشا: تحقیق در مورد شب یلدا و اداب و رسوم آن 

صدای پای «یلدا» می آید.فرزندان و نواده ها برای دیدار بزرگان خانواده بی قرارند. شب یلدا صدای پای «یلدا» آرام آرام به گوش می رسد، پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها خانه را برای استقبال از فرزندان می آرایند و فرزندان و نواده ها نیز از آن سوی برای دیدار بزرگان خانواده بی قرارند. مغازه های آجیل و میوه فروشی جنب و جوشی خاص دارد. هندوانه و انار است که روی دست می برند و سینی های مملو از هدایا که بنا به سنت کهن «شب چله ای» برایبهترین ها فرستاده می شود.

با نزدیک‌شدن به شب یلدا، شنیدن خاطرات مادربزرگ ها از بزرگ‌ترین شب سال، همیشه جذابیت‌های خاص خودش را داشته و دارد. امروز همیشه در شنیدن خاطرات، سخن از سال‌های دور به میان می‌آید. 50 سال قبل، 30 سال قبل یا حداقل 20 سال قبل اما در متن زیر علاوه بر سیری در خاطرات 20 تا 50 ساله برخی خاطرات به زمان‌های خیلی نزدیک تعلق دارند. وجود این خاطرات یک چیز را یادآوری می‌کند؛ اینکه این رسم هنوز که هنوز است، در میان مردم برقرار است و هر سال باعث زایش خاطراتی جدیدمی‌شود. امسال شب یلدا را با خاطرات دور و نزدیک به شب پرستاره خاطره‌ها تبدیل کنید.

یَلدا یا شب چلّه یکی از کهن‌ترین جشن‌های ایرانی است. در این جشن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیم‌کرهٔ شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته می‌شود. یلدا به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) گفته می‌شود. خانواده‌های ایرانی در شب یلدا، معمولاً شامی فاخر و همچنین انواع میوه‌ها و رایج‌تر از همه هندوانه را مهیا و دور هم صرف می‌کنند. پس از صرف تناولات، قصه‌گویی بزرگان خانواده برای دیگر اعضای فامیل و همچنین فال‌گیری با دیوان حافظ رایج است.

شب یلدا، نخستین شب زمستان و طولانی ترین شب سال است که ایرانی ها طی رسوم کهن خود، به دور یکدیگر جمع می شوند و ضمن دید و بازدید، خوراکی های خاصی مانند هندوانه، انار، آجیل و... را مصرف می کنند. در این شب، جوانان پای صحبت ها و قصه های بزرگسالان می نشینند و از لابه لای داستان ها و قصه هایی که از زبان این گنج های زندگی می شنوند، عبرت ها و درس های بی شماری برای خود می اندوزند.

از جمله رسوم بسیار زیبا و پسندیده ایرانی در این شب که در اسلام نیز بسیار به آن سفارش شده، عیادت از سالمندان و بیماران است. ملاقات با خویشاوندان و دوستان و رسیدگی به احوال نیازمندان، به ویژه نیازمندان خویشاوند، از جمله آداب پسندیده و نیکویی است که در پرتو دستورات جامع و کامل اسلام، مردمان شریف ایرانی در شب یلدا و دیگر شب های طولانی و بلند زمستان به آن اهتمام می ورزند.

انشا و تحقیق شب یلدا 

انشا شب یلدا (۷)

انشا شب یلدا شماره نه

موضوع انشا شب یلدا : خاطرات شب یلدا کودکی

مناسب پایه تحصیلی : هشتم نهم دهم یازدهم

قالب انشا: خاطره گویی 

شب یلدا (چله) آخرین روز آذر ماه، طولانی‌ترین شب سال، اول زمستان است.

شب یلدا که در اصطلاح به آن شب چله هم می گویند، یکی از کهن ترین جشن های ایرانیان است. این شب آداب و رسومی دارد که قرن هاست که در بین ایرانیان رواج داشته است، مردم ایران در شهرها و روستاهای مختلف با توجه به فرهنگ، آداب و رسوم ویژه‌ی خود شب چله را جشن می‌گیرند. در این شب طولانی همه ی اقوام نزد بزرگ طایفه ی خود می روند و پس صرف شام، تنقلاتی مثل میوه های زمستانی، آجیل میخورند و فال حافظ می گیرند.

شب یلدا فرصتی است برای دیدارهاست.

یلدا، بهانه اى است تا پندها و تجربه هاى ارزشمند بزرگان خاندان را که در پس وقت نداشتن ها و بى حوصلگى هاى کوچک ترها مدفون مانده اند، زنده کنیم.

یلدا، زمانی براى تکرار هر آنچه روزگارى، سرمشق خوبى هایمان بوده اند و امروز بر روى طاقچه عادت هایمان غبار مى گیرند و فراموش مى شوند.

مجالى است براى دیدن عزیزانى که تصویر و صدایشان در پس مشغله هاى زندگى رنگ باخته اند.

زمانیست براى نشستن لبخند بر لبان کودکان، در آغوش پر مهر بزرگ ترها.

یلدا یک روز از سال است که مجالى می دهد براى من و تو، تا همگى، لحظه هاى شیرین با هم بودن را تجربه کنیم.

انشا در مورد شب یلدا (۳)

انشا شب یلدا شماره ده

موضوع انشا شب یلدا : چه کارهایی خوبی میتوانیم در شب یلدا انجام دهیم؟

مناسب پایه تحصیلی : هفتم هشتم نهم دهم یازدهم

قالب انشا: تحقیق و مقاله در مورد شب یلدا

مقدمه :

وقتی صحبت از شب یلدا میشود بیشترین چیزی که ذهن ما به آن مشغول میشود ، و برای آن وقت و هزینه میکنیم خوراکی های خوشمزه است اما شب یلدا قابلیت انجام کارهای فوق العاده دیگری نیز دارد . من 6 مورد از کارهای فوق العاده در شب یلدا را در اینجا لیست کرده ام که با شما در این مقاله در میان میگذارم.

۱_لباس های شاد بپوشید

از ترکیب رنگ های شاد و دلباز استفاده کنید. قبل از اومدن مهمون ها یه خوشگل سازی اساسی داشته باشین و سعی کنید توی بهترین و سر حال ترین حالت پیش بقیه ظاهر بشین.

۲_خوراکی های خوشمزه

از خوراکی های خوب و خوشمزه غافل نشید که این یکی ربطی به رسمی یا غیر رسمی بودن مهمونیتون نداره. معلومه که لذت تخمه شکستن و انار دون کردن با نزدیک ترین آدم های زندگیتون رو از دست نمیدین!

۳_موزیک شاد

با آهنگ های شاد و پر تحرک فضای اطرافتون رو خوشحال کنید.

۴_بقیه رو خوشحال کنید

از گپ و خنده و جوک های دسته اول، هرچیزی که به ذهنتون میرسه، استفاده کنید تا نقش خودتون رو توی خوشحال سازی اطرافیان انجام بدین. اگه هر یک نفر این کار رو انجام بده، میتونید تصور کنید چه شب خاطره انگیزی میتونه بشه؟

۵-حافظ بخونید و مشاعره کنید

حافظ خوندن میتونه کلی امید و روشنایی به جمعتون بده. از یه نفر که بهتر از پسش برمیاد بخواهید که براتون یه غزل بخونه، یا اگه همه موافق هستن، یه بازی مشاعره راه بندازین و اطلاعاتتون رو به نمایش بگذارید.

۶_خاطره تعریف کنید و آلبوم عکس ببینید

وقتی جمع صمیمی تره، آدم از اینکه عکس های قدیمش رو نشون بده و حالا شاید لو بده که قبلا یکی دو کیلو اضافه وزن داشته، ترس کمتری داره. دور هم عکس های یادگاری رو تماشا کنید و به خاطرات خوب و بد گذشته بخندید.

انشا شب یلدا شماره یازده

موضوع : بزرگترین و طولانی ترین شب سال

دیشب هم مانند شبهای دیگر به کنار پنجره افکارم رفتم و به حیاط خانه یمان نگاهی انداختم وشروع به فکر وخیال های مبهم کردم،این بار موضوع افکارم را خواهرم با مداد مشکی بزرگی بر روی دفتر افکارم نوشت شب یلدا....

بدنبال راه حلی می گشتم تا موضوع بی پرو بالم را پر و بالی دهم،نمی دانستم از کجا شروع کنم ،از طولانی بودنش یا از شیرینی دور هم بودنش،همینطور در افکارم گشتی می زدم،که نگاهم به ماه افتاد؛ماهی که در میان آسمان بی کران شب در کنار ستارگان خودنمایی می کرد، با خودم گفتم شاید این شب هم مانند این ماه است که در میان 364شب دیگر می درخشد،شبی که خاطره های قدیمی را زنده می کند،شبی که دیگر صفحه زندگی را با آرامش درونش ورق می زند،شبی که دعای دور هم بودن را صدا می زند،شبی که بوی نگاه های خسته ای را می دهد که از تنهایی سخن می گوید

اما باگرمی کرسی مادر بزرگ دوباره خستگی روز از تنش می پرد و در کنار سفره ای رنگین ،تنهایی اش را از یاد می برد

آن شب بزرگترین و طولانی ترین شب سال شب یلداست

انشا شب یلدا شماره دوازده

موضوع : صدای قدم های یلدا

آرام آرام صدای قدم هایش به گوش می رسد ونسیم صبحگاه نیز ندای آمدنش را می دهد. آری او یلداست همان یلدایی که گلوله های رنگین برف و قطرات باران را به همراه دارد،همان یلدایی که گامهایش را بلند برمیدارد تا زودتر بیاید ولالایی های زمستانی اش را برای همگان بخواند وتوجه همه را به خود جلب کند.

یلدا می آید تا باری دیگر خانواده ها را دور کرسی مادربزرگ جمع کند وگل دوستی و محبت را در دل آنان باری دیگرشکوفا نماید.

می آید تا غبار کینه ودشمنی را در بغچه اش جمع کند و باخود ببرد،می آِید تا دانه های سفید و مروارید گونه برف با الماس های رنگارنگ برتن زمین بنشیند و همه جا را برای آمدن زمستان آماده کند.

یلدا می آید تا کوله باری از عشق را به دل های شما هدیه کند.

یلدایتان مبارک

انشا شب یلدا شماره سیزده

موضوع انشا : شب یلدای خانه مادر بزرگم

با شور و اشتیاق از پله ها پایین می آیم و به شوق دیدن نزدیکانم با گام هایی استوار ،رهسپار خانه مادر بزرگم می شوم .

دانه های کوچک و زیبای برف آرام آرام بر زمین می ریزد .انگار می خواهد دامن سپیدی برای زمین درست کند .

زمین دستش را زیر چانه اش گذاشته و به انتظار آمدن یلدا نشسته است . با پایین آمدن شکوفه های برف، زمستان فرا رسیدنش را اعلام می کند.

همانطور که با عجله به طرف خانه مادر بزرگم می روم دانه های برف را زیر پایم له می کنم و هر بار گام هایم را بلند تر بر می دارم .

وقتی به خانه ی مادر بزرگم می رسم ،کرسی همیشه گرم خانه مادر بزرگم  نظرم را جلب می کند، روی کرسی پارچه ای زیبا با طرح بته جقه پهن شده و میوه های رنگارنگ و پر آب با نظم و ترتیب خاصی ،در ظرفی چوبی خودنمایی می کند .

صورتم از سرما سرخ شده و این سرمای زمستان است که صورت مرا گل انداخته است . با عجله به سراغ کرسی می روم ودر بلند ترین شب سال خاطرات زیبا و شنیدنی پدر بزرگ و مادر بزرگم را می شنوم.

آری ما این شب به یاد ماندنی را با خوردن هندوانه ی سرخ و دانه های یاقوت مانند انار و با خواندن غزل های دلنشین حافظ گذراندیم.

انشا شب یلدا شماره پانزده

موضوع انشا : یلدا می رسد

یلدا با تمام شور و هیجان همیشگی اش  از راه می رسد،شبی که غبار کدورت از دلها خانه تکانی می کند و بذر محبت در دلها کاشته می شود.

هرکسی را می بینی در حال خرید میوه و شیرینی است انگار دوباره عید در راه است عیدی که به انسان ها مجال می دهد تا کتاب انسانیتی که بسته اند و روی طاقچه ی زندگی خاک گرفته را بردارند و دوباره مرور کنند.

انسان هایی که در تنهایی بسر می بردند در این شب طولانی می توانند نزدیکان خود را زیارت کنند و دور هم جمع شوند.

سماور خانه مادربزرگ من هم در حال قل قل زدن است، پدر بزرگ مثل هرعید دیوان حافظرا برداشته و غزلی زیبا انتخاب کرده و میخواند.

همه دور کرسی قدیمی پدر بزرگ نشسته ایم ،حس می کنم کرسی هم خوشحال است چون دیگر صدای غرغرش به گوش نمی رسد

آسمان هم بغضش می ترکد و همه جا را معطر به بوی خوش باران می کند.

یلدا دیگر بغچه اش را بسته و راهی میشود گویا واپسین نفس هایش را می کشد.

یلدا جای خود را به زمستان می دهد،زمستانی که با کوله باری از الماس و بلور سرما می آید.

انشا شب یلدا شماره شانزده

موضوع انشا : انشا بلند شب چله

هوا سرد است،برف می بارد،صدای شرشرناودانها سکوت را در هم می شکند، گاه برف آن قدر تند تند می بارد که دیگر نه خیابان را می توان دید و نه آدم ها را، تنها چراغ ماشین ها دیده می شود  و بس ...شیشه پنجره را بخار گرفته و می توان رویش نقاشی کشید ،نقاشی یک روز سرد  و برفی و پاییزی،

نقاشی از شب یلدا آخرین و بلندترین شب پاییز،سفره ای رنگین از انار و هندوانه و تخمه و آجیل...

خانواده ای که با کلی ذوق و شور و اشتیاق دیدار و گفتگو با یکدیگر،دور هم جمع شده اند.

مادر بزرگ از دوران کودکی مادر و دایی و خاله می گوید ،چه دورانی بود بچه ها آزاد بودند و در همه ی جای دشت و صحرا می گشتند و غروب سرزنده و شاداب به خانه برمی گشتند ولی بچه های امروزی پایشان را از خانه بیرون نمی گذارند.

پدر بزرگ از روزگار جوانی خود می گوید ،آن زمان ها هیچ پادرد و استخوان دردی معنا نداشت کسی از بیماریهایی مثل چربی و قند خون و...چیزی نمی دانست

ودایی بحث را به دست می گیرد و از رمان سربازی خودش می گوید،دوران سربازی آزمون سختی است اما پسران کله شق به این آزمون نیاز دارند تا مرد شوند.....

دستش را روی شانه پسرخاله ام می گذارد و می گوید نگران نباش با یک چشم به هم زدن تمام می شود...

خاله ام هم در پشتیبانی از پسر یک یک دانه اش می گوید:پسر من قوی است بیدی نیست که با این بادها بلرزد

مادر بزرگ آجیل می آورد و موضوع را عوض می کند ،همه مشغول می شوند ،ساعت سعی می کند با صدای تیک تاکش خود را به آنها بنماید اما هیچ کس به او توجهی ندارد و همه گرم گفتگو هستند

دیگر تلویزیون وموبایل در میانشان جایی ندارد.

اینها و چیزهای دیگر همه افکار کودکی است که در گوشه ای کز کرده و از پنجره بخار گرفته به بیرون می نگرد و آن خاطرات  را مرور می کند و گاه از روی افکارش نقاشی هایش را میکشد.